اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهلو چرب

نویسه گردانی: PHLW CRB
پهلو چرب . [ پ َوِ چ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پهلوی چرب . || جمعیت و فائده ٔ معتدبه . (آنندراج ) :
در روزگار پهلوی چربی ز کس ندید
دائم بود مکیدن انگشت کار شمع.

ملک قمی .


رجوع به پهلو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
پهلوچرب . [ پ َ چ َ ] (ص مرکب ) چرب پهلو. پهلودار.
چرب پهلو. [ چ َ پ َ ] (ص مرکب ) کنایه از کسی است که از مردم از پهلوی او فائده ونفع یابند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.