اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهن

نویسه گردانی: PHN
پهن . [ پ ِ هَِ ] (اِ) ۞ فضله ٔ اسب و استر و خر. روث . سرگین اسب و خر و استر. سرگین سم داران . آزاله (در تداول مردم قزوین ).
- امثال :
پهن بارش نمیکنند ؛ آبرو و اعتبار و ارزش ندارد.
پهن پا میزند ؛ سخت بیکاره و ولگرد است . رجوع به پهن پا زدن شود.
- تخته پهن ؛ پهن خشک گسترده زیر حیوانات بارکش و سواری ده در طویله خوابیدن او را.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چشمه پهن ننج . [ چ َ م َ پ َ ن َن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر که در 18 هزارگزی شمال شهر ملایر، کنار راه اتومبیل رو قوزان...
چشمه پهن طاسبندی . [ چ َ م َ پ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. که در 33 هزارگزی شمال باختری شهر ملایر و 3 هزارگزی باخت...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.