اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پهن

نویسه گردانی: PHN
پهن . [ پ َ هََ ] (ص ) پهن . عریض :
پر پهن آسمان راست چنان طوطیی
کز هوس بچگان باز کند پر، پهن .

ابوالمفاخر رازی .


چون گل سوری شده گرد و پهن
لعل تر از لاله بروی چمن .

امیرخسرو.


رجوع به پَهْن شود. || (اِ) شیری که بسبب مهربانی در پستان مادر طغیان کند. (برهان ). پَهَنَه :
پستان مثال غنچه پر از شیر شبنم است
از مهر طفل سبزه برون آیدش پهن .

آنی (یا) آبی (از جهانگیری ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشمه پهن ننج . [ چ َ م َ پ َ ن َن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر که در 18 هزارگزی شمال شهر ملایر، کنار راه اتومبیل رو قوزان...
چشمه پهن طاسبندی . [ چ َ م َ پ َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر. که در 33 هزارگزی شمال باختری شهر ملایر و 3 هزارگزی باخت...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.