اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش گیری

نویسه گردانی: PYŠ GYRY
پیش گیری . (حامص مرکب ) ۞ عمل پیش گیر. دفع. جلوگیری .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
پیش گیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ۞ دفع. جلوگیری کردن . مانع گشتن . منع کردن . بنگهداری برخاستن . از پیش مانع آن شدن چنانکه سرایت مرضی ...
طب واژه ای عربی است و پیشگیری پارسی؛ پارسی جایگزین این است: مَدپیشگیری (مَد= طب؛ اوستایی)
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.