اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش مردن

نویسه گردانی: PYŠ MRDN
پیش مردن . [ م ُ دَ ] (مص مرکب ) فدا شدن کسی را. قربان او گردیدن . برخی ِ او گشتن . برخی ِ جان او شدن :
نه هر کس پیش میری ، بیش میرد
بدین سختی غمی در پیش گیرد.

نظامی .


سرو من خوش میخرامی پیش بالا میرمت
ماه من خوش میروی کاندر سراپا میرمت .

سعدی .


برخی جانت شوم که شمع فلک را
پیش بمیرد چراغدان ثریا.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پی شمردن . [ پ َ / پ ِش ُ ش ِ م ُ دَ ] (مص مرکب ) پی شمردن کسی را؛ مراقبت اعمال او کردن . حساب عمل و کار او داشتن : بدادو دهش دل توانگر کن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.