اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج

نویسه گردانی: TAJ
تاج . (اِخ ) تاجو ۞ نام بزرگترین رود شبه جزیره ٔ ایبریا یعنی دوکشور اسپانیول و پرتقال است ، از کوه سیرافلیپوی واقع درطرف شمال شرقی اسپانیا سرچشمه گرفته ، اول بشمال غربی و بعد بجنوب غربی و بالاخره بسمت مغرب روان شود و آنگاه از طرف سفلی لیسبون وارد اقیانوس اطلس میگردد، و طول مجرایش به 760 هزار گز میرسد و 560 گز آن در خاک اسپانیا واقع است و شعبی دارد، از طرف راست انهار: گالو، تایونه ، چارانه ، وادی الرمل ، البرکه ،تیتار، و آلاکون از طرف چپ : وادی ایله آلگودور، و سالون ، در خاک پرتقال از راست : پونسول اوقره زه ، وزرزه و ازطرف چپ دو نهر «زاتارس » و «کالکه » نزدیک بمصبی ، برود تاج وارد گردد، شعرای اسپانیول وادی تاج را با اشعار دلاویز خود بسیار ستوده اند ولی با این وصف اکثر نقاط آن سنگلاخ و بیابان است ، در سواحل این رود بلادو قصبات بسیار واقع است که عمده ٔ آنها از این قرار است : آرانیوئز تالاویره ، دلارینه ، بوئنته ، دل آرزو، بیسپو، القنطره و در پرتقال بلاد و قصبات : ویلاولها آبرانتس ، شنتریم و لیسبون . در میاه این رود مقداری ریزه ٔ زریافت شود، و مصبش وسیع و دلکش و باندازه ٔ خلیجی پهناورو شبیه به بغاز استانبول میباشد و تاقصبه ٔ آبرانتس برای سیرسفائن صلاحیت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
تاج اسکندری . [ ج ِ اِ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) تاج اسکندر مقدونی ، افسر اسکندربن فیلفوس : نگه کن که ماند همی نرگس توز بس سیم و زر تاج اسکندری ...
تاج الرؤساء. [ جُرْ رُ ءَ ] (اِخ ) حسین بن علی الباخرزی . او راست : «دمیةَ القصر» (لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 1 ص 10). رجوع به باخرزی شود.
تاج الرؤساء. [ جُرْ رُ ءَ ] (اِخ ) هبة اﷲبن الحسن بن علی . مکنی به ابونصر. منشی ادیب از نویسندگان دیوان انشاء بغداد. او را رساله های مدونی ...
تاج آباد سفلی . [ دِ س ُ لا ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان گندچین و تاج آباد علیا در 415 هزارگزی تهران .
تاج آباد علیا. [ دِ ع ُ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاه میان تاج آباد سفلی و شهراب در 419 هزارگزی تهران .
تاج آباد کهنه . [ دِ ک ُ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان 6 هزارگزی باختر رفسنجان ، 5 هزارگزی شوسه ٔ رفسنجان به یزد، ج...
تاج خان لودی . [ ن ِ ] (اِخ ) از بزرگان هند در عهد شیرشاه در اکبرنامه ج 1 ص 148 آمده : «... فرید پسر او (حسن بن ابراهیم ) از زیاده سری و بدنها...
تاج بن محمود. [ ج ِن ِ م َ ] (اِخ ) تاج الدین العجمی الاصفهندی الشافعی . ساکن حلب ، در حدود سال 727 هَ . ق . متولد شد، از ایران به حلب رفت و...
تاج ریزی سرخ .[ ی ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی تاج ریزی دارای گلهای بنفش و میوه های قرمز رجوع به تاجریزی شود.
باغ تاج آباد. [ غ ِ ] (اِخ ) باغی به اصفهان . رجوع به عالم آرای عباسی ص 776 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.