اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج الدین

نویسه گردانی: TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابن بنت الاعز ...) ابومحمد عبدالوهاب بن خلف بن بدرالعلامی والاعز وزارت الکامل را داشت و بعلم و تقوی و پاکدامنی مذکور و معروف و منصب قضای مصر داشت و تدریس شافعی و صالحیه با او بود در 17 رجب سال 665 هَ . ق . وفات کرد او را دو پسر بود یکی صدرالدین عمر که فقیه و عارف در مذهب بود دیگری تقی الدین ابوالقاسم عبدالرحمن که او هم فقیه و امامی بارع و شاعر بود. رجوع به حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 189 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علیشاه جیلان تبریزی . رجوع به تاج الدین علیشاه جیلانی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) علیشاه جیلانی وزیر سلطان محمد خدا بنده که در سال 711 هَ . ق . پس از قتل خواجه سعدالدین وزیر وزار...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) علی کومیار عقیلی ، از بزرگان دربار اتابک افراسیاب امیر لرستان بود وبدست وی کشته شد. حمداﷲ مستوفی در تاریخ گز...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عمربن علی فاکهی (فاکهانی ). رجوع به تاج الدین فاکهانی و رجوع به عمر... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عمربن علی فقهی . یکی از مؤلفان است وی بسال 751 هَ . ق . درگذشت . (قاموس الاعلام ترکی ).
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عمربن مسعودبن احمد، صدرالشریعه برهان الاسلام از معاصران عوفی بود و عوفی در خدمت تاج الدین تعلم می کرد، و در...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عم زاده ٔ بلخی . در فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار بنقل از یک دیوان کهنسال انوری چنین آمده است :... انوری ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) فارسی . هدایت در مجمع الفصحا در ترجمه ٔ احوال او آرد:تاج الدین فارسی از مردم زیر است و از افاضل حکما است ساکن ...
تاج الدین . [جُدْ دی ] (اِخ ) فاکهانی عمربن علی بن سالم اللخمی الاسکندری ، فقیه بوده و در علوم تفنن می کرد. مردی صالح بود و با بسیاری از ا...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) فرکاح عبدالرحمن بن ابراهیم . رجوع به عبدالرحمن ...شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.