تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابن بنت الاعز ...) ابومحمد عبدالوهاب بن خلف بن بدرالعلامی والاعز وزارت الکامل را داشت و بعلم و تقوی و پاکدامنی مذکور و معروف و منصب قضای مصر داشت و تدریس شافعی و صالحیه با او بود در 17 رجب سال 665 هَ . ق . وفات کرد او را دو پسر بود یکی صدرالدین عمر که فقیه و عارف در مذهب بود دیگری تقی الدین ابوالقاسم عبدالرحمن که او هم فقیه و امامی بارع و شاعر بود. رجوع به حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 189 شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) فریزنه . جوینی در تاریخ جهانگشای در «ذکر جنتمور و تولیت او در خراسان و مازندران » آرد :... پدرم با جمعی از معارف ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) فقهی . رجوع به تاج الدین عمربن علی فقهی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )فیروزشاه . هشتمین از سلاطین گلبرگه از 800 تا 825 حکومت داشت (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 288).
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) قبائی . در «فیه ما فیه » آمده است :... می فرمود که تاج الدین قبائی (اصل : قبانی ) را گفتند که این دانشمندان در...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) قرمانی . رجوع به تاج الدین ابراهیم قرمانی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کاتب . رجوع به یحیی بن ابوعلی منصوربن الجراح المصری شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کازرونی رجوع به تاج الدین محمدبن محمدبن ابراهیم ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) کرمانی . خواندمیر در حبیب السیر در ترجمه ٔ احوال سادات و علماو اشرافی که بعض ایشان با سلاطین آق قوی...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ )کره بند یکی از مشاهیر خوشنویسان است و در عهد سلطان سلیم خان اول در حلب میزیست . (قاموس الاعلام ترکی ).
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کریم شرق وزیر سلطان غیاث الدین بن محمد خوارزمشاه . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 202 شود.