تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) استوی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده نام او رادر زمره ٔ اکابر مشایخ آرد: در ذکر مشایخ از مسلمانان ، هر که صحبت رسول علیه الصلوة و السلم دریافته بودایشانرا صحابه خوانند و هر که ایشان را دریافت تابعین گویند و هر که تابعین دریافت تبع تابعین لقب دادند لقب دراز می شد، اقوامی را که بعد از ایشان بودند مشایخ خطاب کردند اکنون ذکر بعضی از اکابرایشان ایرادکرده می شود... شیخ تاج الدین استوی ... رجوع به تاریخ گزیده ج 1 فصل چهارم از باب پنجم صص 760- 792 شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) احمد وزیر. یکی از وزرای فارس . در سال 782 هَ . ق . جنگی از آثار دانشمندان و شعراترتیب داد که اکنون در کتابخانه...
تاج الدین . [ جُدْدی ] (اِخ ) ارموی ، محمدبن حسین . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء ج 2 ص 30 در شرح کتب فخرالدین خطیب آرد: الرسالة الکمالیة ف...
تاج الدین . [ جُدْ دی ](اِخ ) اسکندرانی ابوالفضل احمدبن محمدبن عبدالکریم زاهد اسکندرانی رجوع به احمد... و ابن عطأاﷲ شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اسکندرانی رجوع به تاج الدین ابوبکر عبدالرحمن بن ابی طالب الاسکندرانی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اسکندری رجوع به احمدبن عطأاﷲ اسکندری شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اسماعیل الباخرزی از شعرای باخرز است و عوفی در لباب الالباب آرد: الاجل تاج الدین اسماعیل باخرزی که از اکابر ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اصغر. شمس الدین احمدبن سلیمان مشهور به ابن کمال پاشا تعلیقه ای بر کتاب طهارت دارد و در آن تاج الدین اصغر را...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اشنهی . مؤلف شدالازار فی حطالاوزار عن زوار المزار در ترجمه ٔ احوال خواجه امام الدین داودبن محمدبن روزبهان ال...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) الهامی . رجوع به عبدالوهاب الهامی شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) اندخودی . رجوع به تاج الدین حسن اندخودی شود.