تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) حسن ملکی از حکام هرات و معاصر سلطان حسین بایقرا:
... خاقان منصور [ سلطان حسین بایقرا ] بی دغدغه بابیورد در آمده اشراف و اعیان آن ولایت بلوازم نیازو نثار قیام نمودند و باظهار اخلاص و دولتخواهی خدام و موکب پادشاهی زبان حال و قال گشودند و این خبر به دارالسلطنه ٔ هرات رسید، امیر تاج الدین حسن ملکی و امیر بی نظیر که در شهر بامر حکومت و داروغگی اشتغال داشته بضبط برج و باره پرداختند و صورت واقعه را بسمرقند عرضه داشت کرده ... (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 133).
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم بن روشن امیربن بابیل بن شیخ پندار الکردی السنجابی معروف به شیخ زاهد گیلانی ازپیشوایان طریقت و مرا...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم قرمانی یکی از مشایخ زینیه و نخستین شیخ تکیه ای است که در بروسه برای زینیها بنا کردند وی بسال 872 ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (القاضی ... مکی ) (اِخ ) ابن احمدبن ابراهیم بن تاج الدین بن محمد متوفی بسال 1066 هَ . ق . قاضی ادیب از اهالی مکه وا...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن احمد دمشقی . یکی از بزرگان بنی محاسن است در نامه ٔ دانشوران از وی چنین یاد شده است : تاج الدین پسر احمد...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن امین الدین رازی کاتب و وزیر ممدوح خاقانی . خاقانی در قصیده ای تاج الدین را چنین مدح کند:...من بری مکرم...
تاج الدین .[ جُدْ دی ] (اِخ ) (ابوالفتح ...) ابن دارست شیرازی از وزراء سلجوقیان است و چند بار وزارت سلطان مسعودبن محمدبن ملکشاه (526- 547 ه...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن دریهم علی بن محمد الموصلی الشافعی متوفی بسال 762 هجری قمری . او راست : کنز الدرر فی حروف اوائل السور. (...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) ابن زکریابن سلطان هندی نقشبندی ، از بزرگان طریقت نقشبندی . در نامه ٔ دانشوران آمده : شیخ تاج الدین ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن عربشاه عبدالوهاب بن احمد. رجوع به ابن عربشاه در همین لغت نامه شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) ابن عطاء اﷲ رجوع به ابن عطأاﷲ و تاج الدین ابوالفضل در همین لغت نامه شود.