تاج الدین
نویسه گردانی:
TAJ ʼLDYN
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عثمان مرغنی جد اعلای کرتها:... جد اعلای کرتها شخصی بوده است موسوم به تاج الدین عثمان مرغنی که برادرش عزالدین عمر مرغنی در نزد سلطان غیاث الدین محمد غوری (متوفی بسال 599 هَ . ق . 1202/ م ) وزیری مقتدر بوده است و این تاج الدین عثمان کوتوال قلعه ٔ خیسار بوده و بعد از فوت او پسرش رکن الدین ابوبکر دختر سلطان غوری فوق را بازدواج خود در آورد پسر آنها شمس الدین بعد از آن بجای پدر نشست ... (از سعدی تا جامی ترجمه ٔ علی اصغر حکمت ص 194). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 368 شود.
واژه های همانند
۲۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زاهد. رجوع به تاج الدین ابراهیم بن روشن ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زرنوحی . رجوع به نعمان بن ابراهیم ... شود.
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) زنگی . والی بلخ و پسر ملک فخرالدین مسعود سرسلسله ٔ ملوک بامیان . عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا درذکر محاربه ٔ ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (قاضی ...) زوزنی . خواندمیر در حبیب السیر در ذکر ملوک بامیان (بهاءالدین سام بن شمس الدین محمد)آرد:... بهاءالدین ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) ساوجی از نواب خواجه سعدالدین محمد ساوجی معاصر سلطان محمد خدابنده . خواندمیر در ترجمه ٔ احوال وزراء سلط...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) سبکی ، علی بن عبدالکافی . پدر تاج الدین سبکی آتی الذکر، رجوع به سبکی و رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 198 و ج ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) سبکی ابونصر عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی : قاضی القضاة و مورخ و محقق بوده وی درسال 727 هَ . ق . در قاهره مت...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) سرخسی . هدایت در مجمع الفصحا آرد: از فضلا و حکما و شعرا و وزراء بوده رئیس سرخس و عمید خراسان و روزگاری به عزت ...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) سلمان . در حبیب السیر (چ 1 تهران ج 3 ص 98) قصیده ای از «خواجه تاج الدین » سلمان در تهنیت ازدواج ش...
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) سلمانی . رجوع به تاج الدین سلیمانی شود.