اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تال و مال

نویسه گردانی: TAL W MAL
تال و مال . [ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است . (برهان ) (ناظم الاطباء). تار و مار. (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا)(فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). مبدل تار و مار. (حاشیه ٔ برهان چ معین ج 1 ص 462). ریزه ریزه . (برهان ) (ناظم الاطباء). ریز ریز. (شرفنامه ٔ منیری ). تال مال . || از هم ریخته و پاشیده . (برهان ) (ناظم الاطباء). || زیر و زبر. (فرهنگ جهانگیری ). || متفرق . (برهان ) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). پریشان . (برهان ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا) :
ضد و خصم و حاسد تو باد دایم مار و مور
مال و ملک دشمن تو باد دایم تال و مال .

(مؤلف شرفنامه ٔ منیری ).


بیشتر با لفظ کردن و شدن مستعمل است . به همه معانی . رجوع به تارمار و تار و مار و تال مال و تال و مال شدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
تال و مال شدن . [ ل ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پریشان شدن . پراکنده شدن : شد از بی شبانی رمه تال و مال همه دشت تن بود بی دست و یال . فردوسی ....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.