تأریف
نویسه گردانی:
TARYF
تأریف . [ ت َءْ ] (ع مص ) حد چیزی پیدا کردن . (تاج المصادر بیهقی ). گردانیده شدن حدبرای زمین و قسمت نموده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). تأریف بر زمین (فعل آن مجهول آید)؛حدودی برای آن تعیین شدن و قسمت گردیدن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). تأریف خانه و زمین ؛ معین کردن و تقسیم نمودن خانه و زمین . (از اقرب الموارد). || تأریف حبل ؛ گره بستن ریسمان . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تعریف کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ستایش کردن و توصیف کردن و بیان نمودن و صفات پسندیده و اخلاق حسنه و کمالات صوری و معنوی کسی را ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.