تئق
نویسه گردانی:
TʼQ
تئق . [ ت َ ءِ ] (ع ص ) بدخو. (نصاب الصبیان ). شتابنده ببدی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): انت تئق و انا مئق فکیف نتفق . یضرب للمختلفین اخلاقاً. (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). رجوع به تأق شود.
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ده عباس جهان تیغ. [ دِه ْ ع َب ْ با ج َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 12هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آ...
حسین آباد میان تیغ. [ ح ُ س ِ دِ ] (اِخ ) دهیست از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. ناحیه ...
سنگ و تیغ مهر کردن . [ س َ گ ُ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در عشره ٔ محرم و از نوزدهم تا بیست ویکم رمضان موافق مذهب امامیه که شهادت امام بر حق...
نهنگ بالهای یا نهنگ تیغباله (نام علمی: Balaenoptera physalus)، یک پستاندار آبزی و یکی از انواع نهنگها است. این موجود دومین موجود زندهٔ بزرگ دنیا پ...