تأمیم
نویسه گردانی:
TAMYM
تأمیم . [ ت َءْ ] (ع مص )آهنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن . (زوزنی )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن : تأمیم البترل ؛ ملی کردن نفت .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تعمیم . [ ت َ ] (ع مص ) مهتر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || عمامه پوشانیدن . (دهار) (آنندراج ). عمامه پوشیدن . (تاج ال...
تعمیم /ta'mim/ شامل همه گردانیدن؛ همگانی کردن؛ عمومیت دادن. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. شمول، عمومیت، فراگیر، کلیت تخصیص ≠ تجوید ۲. فراگیر کردن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.