اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعمیم

نویسه گردانی: TʽMYM
تعمیم . [ ت َ ] (ع مص ) مهتر گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || عمامه پوشانیدن . (دهار) (آنندراج ). عمامه پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). عمامه پوشانیدن و عمامه بسر بستن . (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : عمم الرجل (مجهولاً)؛ ای سود لأن العمائم تیجان العرب کما قیل فی العجم توج و کذا عمم رأسه ؛ ای الفت علیه عمامة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کف برآوردن شیر. (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تشبیهاً بالعمامة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || همه را فرارسیدن .(تاج المصادر بیهقی ). همه را فارسیدن . (زوزنی ). همه را رسانیدن . (دهار). همه را فرارسیدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). ضد تخصیص . (از اقرب الموارد). عام وشامل گردانیدن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
تعمیم /ta'mim/ شامل همه گردانیدن؛ همگانی کردن؛ عمومیت دادن. فرهنگ فارسی عمید مترادف و متضاد ۱. شمول، عمومیت، فراگیر، کلیت تخصیص ≠ تجوید ۲. فراگیر کردن...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تأمیم . [ ت َءْ ] (ع مص )آهنگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن . (زوزنی )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن :...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.