اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تتبع

نویسه گردانی: TTBʽ
تتبع. [ ت َ ت َب ْ ب ُ ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیروی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پیروی و متابعت . (فرهنگ نظام ). || پی در پی طلب کردن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). طلب کردن کسی را برفتن در پی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در پی چیزی رفتن بطلب آن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). با جد و جهد چیزی را طلب کردن . (ناظم الاطباء). تفحص و تلاش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (المنجد) (ناظم الاطباء). کوشش . (ناظم الاطباء). جستجو و تفحص . (فرهنگ نظام ) : تا همت بتحصیل علم و تتبع اصول و فروع آن مصروف گردانید. (کلیله و دمنه ). از سمرقند بر عزیمت تتبع ایشان بر راه بخارا بجانب جند رفت . (جهانگشای جوینی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تتبع کردن . [ ت َ ت َب ْ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پژوهش . پی جویی . طلب کردن . تفحص کردن : و گفت تتبع میکن تا این کیست که میگویند پیغمبر خواه...
تطبع. [ ت َطَب ْ ب ُ ] (ع مص ) خوی کسی گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پر کردن مشک و جز آن . (تاج الم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.