تثبیط
نویسه گردانی:
TṮBYṬ
تثبیط. [ ت َ ] (ع مص ) درنگی کردن . (ترجمان عادل بن علی ). بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): مشغول کردن و بازداشتن کسی را از کاری و بر تأخیر و درنگ داشتن او را. (از قطر المحیط) (آنندراج ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تثبیت . [ ت َ ](ع مص ) بر جای بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بر جای داشتن . (ترجمان عادل بن علی ) (مجمل اللغة). ثابت گردانیدن و برجای داشتن . ...
تسبیط. [ ت َ ] (ع مص ) باطل کردن ناقه آبستنی خود را و بچه افکندن میش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بچه ٔ ناتمام افکندن ناقه ...
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آراز ārāz (خراسانی)***فانکو آدینات 09163657861