اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تثور

نویسه گردانی: TṮWR
تثور. [ ت َ ث َوْ وُ ] (ع مص ) برانگیخته شدن . (قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): ثارت بینهم الفتنة. (اقرب الموارد). || برخاستن و برآمدن گرد و دود. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برجستن سنگخوار و ملخ ۞ . (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطباء). || بهم برآمدن نفس از ترس یا اندوه . (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). بهیجان آمدن دل . || برآمدن آب و روان گردیدن آن . (منتهی الارب ). || جهیدن برکسی . جهیدن بر کسی و حمله آوردن بر او. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || ظاهر شدن خون .(از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || برآمدن حصبه بر اندام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). برآمدن تبخاله از دهن تب دار. (از اقرب الموارد). بهمه ٔ معانی رجوع به ثوران و ثور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تسور. [ ت َ س َوْوُ ] (ع مص ) به دیوار بر شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بر دیواربرآمدن . (منتهی الار...
تصور. [ ت َ ص َوْ وُ ] (ع مص ) صورت شدن . (تاج المصادر بیهقی ). صورت و پیکر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || افتا...
طثور. [ طُ ] (ع مص ) ماست شدن شیر. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع طَثر شود.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: هیشمر hiŝmar (اوستایی) پندار pendār، گمان gamān (دری)***فانکو آدینات 09163657861
تسؤر. [ ت َ س َء ءُ] (ع مص ) بقیه ٔ نبیذ را خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از المنجد): تسأر النبیذ؛ شرب...
تصور بستن . [ ت َ ص َوْ وُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) تصور کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تصور و تصور کردن شود.
تصور کردن . [ ت َ ص َوْ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خیال کردن و توهم کردن . (از ناظم الاطباء). پنداشتن . گمان بردن . (یادداشت مرحوم دهخدا) : نه سخ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.