گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تحیه نویسه گردانی: TḤYH تحیه . [ ت َ حی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) تحیت . تحیة. سلام و تعظیم و تواضع. (ناظم الاطباء) : محمد ابن اسماعیل کاهلی چو همنامان به تحمید و تحیه . سوزنی .رجوع به تحیت و تحیة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی طهیة طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) دختر عبدشمس بن سعد از طائفه ٔ تمیم عدنانیه یا جاهلیه است از ابناء عدنانیه که به «بنوطهیة» معروفند و نسبت به ... آتش تهیه آتشِ تَهیّه: ( زبانزدِ نیروهایِ جنگی برایِ بمباران و تیراندازی (توپخانه) به نبردگاه هایِ دشمن، پیش از یورشِ بزرگ ) آتشِ همراه. آتش تهیه آتشتهیه اصطلاح نظامی و عبارت است از انبوهی از آتشهای ازقبلطراحیشده که در زمان معین برای پشتیبانی از تک در جنگ، اجرا میشود که در سالهای جنگ تحمیل... آتش تهیه بمباران و تیراندازی به خطوط دشمن پیش از حمله اصلی(این معنی از کلام یکی از رزمندگان دفاع مقدس مستفاد شد، از متخصصان امور نظامی در ای باره باید استعلام ... تهیه دیدن تهیه دیدن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ دی دَ ] (مص مرکب ) تدارک دیدن و آلات و ادوات کار را فراهم کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تهیه و ماده ٔ بعد... تهیه کردن تهیه کردن . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدارک کردن و اسباب کار و شغلی را آماده و فراهم نمودن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ ق... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود