تخت
نویسه گردانی:
TḴT
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بنت در بخش نیک شهر شهرستان چاه بهار است که در سی وهفت هزارگزی شمال باختری نیک شهر و بر کنار راه مالرو بیچان به بنت قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 170 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ،محصول آن غلات و برنج و خرما و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های همانند
۱۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تخت . [ ت َ ] (اِ) اریکه و بدین معنی مشترک است در عربی و فارسی . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات بنقل بهار عجم ). محل جلوس پادشاه در هنگام ...
تخت . [ ت َ ] (معرب ، اِ) ج ، تُخوت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). جامه دان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ظرفی ...
تخت . [ ت ُ ] (اِ)بمعنی دُخْت که اختصار لفظ دختر است . (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 303 الف ). دخت و دختر. (ناظم الاطباء).
تخت . [ ت ُ ] (اِ) بمعنی ششصد درهم نیز آمده است . (شعوری ج 1ورق 303 الف ). وزنه ای معادل 600 یا 400 درم . (ناظم الاطباء). اوقیه را نیز تخت ...
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بزینه رود در بخش قیدار شهرستان زنجان است که در هفتادهزارگزی جنوب خاوری قیدار و ششهزارگزی راه عمومی قرا...
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از بخش مینودشت شهرستان گرگان است که در ده هزارگزی جنوب خاوری مینودشت واقع است و 130 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغ...
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق در بخش قره آغاج شهرستان مراغه است که در بیست وچهارهزارگزی خاور قره آغاج و سی ویک هزارگزی جنو...
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان پیرتاج در شهرستان بیجار است که در دوهزارگزی شمال خاوری بیجار و کنار شوسه ٔ بیجار به زنجان قرار دارد. دامن...
تخت .[ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تیلکوه در بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج است که در شصت ویک هزارگزی باختر دیواندره و شش هزارگزی جنوب شوسه ٔ...
تخت . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شمیل در بخش مرکزی شهرستان بندرعباس است که در پنجاه وپنج هزارگزی خاوربندرعباس و بر سر راه مالرو کشکوه ب...