تربیت
نویسه گردانی:
TRBYT
تربیت . [ ت َ ی َ ] (اِخ ) میرزا محمد علیخان تبریزی (1256 - 1318 هَ . ش .). مردی فاضل و متتبع بود و کتابخانه ٔ مفصل معتبری از کتب خطی و چاپی فراهم کرده ... در اثناء جنگ جهانگیر اول 1914 - 1918 م . آن مرحوم با جمعی ایرانیان مهاجر دیگر به برلین آمده بودند و راقم این سطور نیز در آن اوقات در آنجا بود و مدت سه چهار سال با هم معاشر بودیم ، تولدش در ششم خرداد 1256 هَ . ش . در تبریز اتفاق افتاد و دربیست وششم یا بیست ویکم یا بیست وهفتم دیماه سنه ٔ 1318هَ . ش . مطابق بیست ویکم یا بیست ودوم جمادی الاَّخر سنه ٔ 1358 هَ . ق . در تهران فوت کرد. (از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی ، مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 4).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
تربیت . [ ت َ ] (ع مص ) پروردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): چون بقدرت بیچون ترتیب تربیَت و تربیت و تزتیت ...
تربیت . [ ت َ ی َ ] (از ع ، مص ) تربیة. پرورانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). پروردن . (دهار) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (ا...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: دایان (اوستایی: دایَنگْهْ) وینایا (سنسکریت: وینَیَ)
تربیت پذیر. [ ت َ ی َ پ َ ] (نف مرکب ) قابل تعلیم . (ناظم الاطباء). مستعد تربیت و تعلیم . قابل پرورش .
تربیت شدن . [ ت َ ی َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پرورده شدن .(ناظم الاطباء). بار آمدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || با علم و ادب شدن . (ناظم الا...
تربیت کاری . [ ت َ ی َ ] (حامص مرکب ) تفقد و بزرگداشت : نصرت این را به تربیت کاری فلک آن را به تقویت داری .نظامی .
تربیت کردن .[ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرورش دادن و کردن و تعلیم کردن . (ناظم الاطباء). پروردن . پروریدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع...
تربیت دادن . [ ت َ ی َ دَ ] (مص مرکب ) پرورش دادن . آموختن . پروردن : تا طفل رضیع را که رشک گل ربیع بود چون صبا تربیت میداد. (سندبادنامه ص...
تربیت بدنی . [ ت َ ی َ ت ِ ب َ دَ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) پرورش جسمی . آنچه مربوط به تربیت تن باشد،چون بازیها و اقسام ورزش . || (اِخ ) نام...