گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ترسناکی نویسه گردانی: TRSNAKY ترسناکی . [ ت َ ] (حامص مرکب ) خوف و بیم و ترس و خطرناکی و وحشت . (ناظم الاطباء) : سه ماه از ترسناکی بود بیمارنخفتی هیچ شب زاندوه و تیمار.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی ترسناکی کردن ترسناکی کردن . [ ت َ کی ک َدَ ] (مص مرکب ) وحشت کردن . بیمناک شدن : بدرگاه من پای خاکی کنی ز جوشیدنم ترسناکی کنی .نظامی . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود