اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترنم

نویسه گردانی: TRNM
ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ ] (ع اِ) آواز نیکو.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرود و نغمه و ترانه و خوش خوانی . (ناظم الاطباء) :
ترنمشان خمار از گوش میبرد
یکی دل داد و دیگر هوش میبرد.

نظامی .


از تنعم نخفتی و به ترنم گفتی . (گلستان ).
تنعم روید از کام و زبانی
که با آه و فغانی همدم افتد.

ظهوری (از آنندراج ).


|| مطلق آواز :
به ترنم هجای من خوانی
سرد و ناخوش بود ترنم خر.

سوزنی .


|| مطلق آهنگ : و هر قومی را نوعی است از موسیقی ، کودکان را جدا و زنان را جدا و مردان را جدا. چون ترنم کودکان را و نوحه ٔ زنان را و سرود مردان را و ویله دیلمان را و دست بند عراقیان را. (مجمل الحکمه ). || نام یکی از چهار قطعه تألیفات موسیقی . و رجوع به مجمعالادوار نوبت سوم ص 81 شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ] (ع مص ) سراییدن . (دهار) (مجمل اللغه ). سراییدن و برگردانیدن آواز. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سراییدن و سرود. (غی...
ترنم سرای . [ ت َ رَن ْ ن ُ س َ ] (نف مرکب ) سرودگوی . مغنی . سراینده : ترنم سرای تهی مایگان پیام آور دیگ همسایگان .نظامی .
ترنم شناس . [ ت َ رَن ْ ن ُ ش ِ ] (نف مرکب ) دوستدار سرود و نغمه . عالم و علاقمند به سرود و موسیقی : موسیقیدان . آهنگ شناس که در نغمات بصیرتی د...
ترنم فشان . [ ت َ رَن ْ ن ُ ف َ / ف ِ ] (نف مرکب ) مغنی و سرود گوی . (ناظم الاطباء). کنایه از بسیار سراینده . (آنندراج ) : صنم پیکران از لباس زر...
ترنم گری . [ ت َ رَن ْ ن ُ گ َ ] (حامص مرکب ) آوازخوانی و سرودگویی و نغمه پردازی . (ناظم الاطباء). سرود کردن . (آنندراج ). ترنم کردن : چکاوک ز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
وقتی که باران با نرمی آمدنش آواز می خواند
ترنم کردن . [ ت َ رَن ْ ن ُ ک َدَ ] (مص مرکب ) سرود گفتن : اگر در ریاض نعم ایشان [ آل سامان و آل بویه ] چون عندلیب نوای خوش میزدند و یا...
تنوین ترنم . [ ت َن ْ، ن ِ ت َ رَن ْ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که به آخر قوافی دارای حرف اطلاق ، بجای آن حرف اطلاق درآید،...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.