اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترنم

نویسه گردانی: TRNM
ترنم . [ ت َ رَن ْ ن ُ ] (ع اِ) آواز نیکو.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سرود و نغمه و ترانه و خوش خوانی . (ناظم الاطباء) :
ترنمشان خمار از گوش میبرد
یکی دل داد و دیگر هوش میبرد.

نظامی .


از تنعم نخفتی و به ترنم گفتی . (گلستان ).
تنعم روید از کام و زبانی
که با آه و فغانی همدم افتد.

ظهوری (از آنندراج ).


|| مطلق آواز :
به ترنم هجای من خوانی
سرد و ناخوش بود ترنم خر.

سوزنی .


|| مطلق آهنگ : و هر قومی را نوعی است از موسیقی ، کودکان را جدا و زنان را جدا و مردان را جدا. چون ترنم کودکان را و نوحه ٔ زنان را و سرود مردان را و ویله دیلمان را و دست بند عراقیان را. (مجمل الحکمه ). || نام یکی از چهار قطعه تألیفات موسیقی . و رجوع به مجمعالادوار نوبت سوم ص 81 شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
طرنم . [ طَ ن َ ] (اِ) نارجیل است . (فهرست مخزن الادویة).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.