تصلیب
نویسه گردانی:
TṢLYB
تصلیب . [ ت َ ] (ع مص ) بر دار کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (آنندراج ). بر دار کشیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صلیب ساختن مسیحی با دست بر خود. (از اقرب الموارد). چلیپا ساختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || صلیب گرفتن رهبان . (از اقرب الموارد). || به نگار چلیپا نگارین کردن جامه و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سخت محکم گردیدن . سخت و محکم گردانیدن لازم و متعدی است . || خشک شدن خرمای تر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چربش گرفتن از گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اِ) هیئت خمار که پوشش است مر زنان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ج ، تصالیب . فی الحدیث : لم یکن فیه تصالیب الا بفضة و هی جمع تصلیب و هو تصویر الصلیب و المراد الصور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تثلیب . [ ت َ ] (ع مص ) شکشته شدن دندان اشتر از پیری و ریخته شدن موی دنبال وی . (تاج المصادر بیهقی ). ثِلب گردیدن شتر. (از قطر المحیط) (منت...
تسلیب . [ ت َ ] (ع مص ) سلاب پوشانیدن کسی را. (ناظم الاطباء). لباس عزا پوشانیدن کسی را. (منتهی الارب ). سلاب وجامه ٔ ماتم پوشانیدن کسی را...