اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعدیل

نویسه گردانی: TʽDYL
تعدیل . [ ت َ ] (ع مص ) راست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست کردن . یقال :عدل الحکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راست و درست کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). راست کردن چیز یا حکمی . (از اقرب الموارد). راستی و درستی و برابری و صحت و عدالت . (ناظم الاطباء). || عدل خواندن . (تاج المصادر بیهقی ). عادل خواندن . (زوزنی ). شایسته ٔ گواهی گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ). پاک گردانیدن شاهد. (از اقرب الموارد). || تسویه . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || برابر کردن ترازو را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر کردن چیزی را به چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). برابر کردن ترازو و کیل را. (از اقرب الموارد). || عدلین قرار دادن کالا را. (از اقرب الموارد). || یقال : شرب حتی عدل ؛ یعنی نوشید چندان که شکمش مانند تنگبار گردید. || بدرستی نمودن کاری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
- جرح و تعدیل ؛ رجوع به جرح و جرح و تعدیل شود.
- علم تعدیل ؛ صاحب کشف الظنون بنقل از مولی ابن الخیر در ذیل علم تعریف آرد که : علمی است که بدان تفاوت شب و روز و تداخل ساعات در شب و روز بهنگام اختلاف آنها در تابستان و زمستان شناخته شود و سپس آرد که ابن الخیر این دانش را از فروع علم هندسه دانسته و شاید آنچه وی یاد کرده همان تعدیلات مستعمل دردستوری است که برای استخراج تقویم از زیج وضع شده ودر آن جدول تعدیل ایام است و در زیج جدولهایی در این باره یافت میشود و پیداست که اگر مراد وی این معنی باشد آنگاه تعدیل از مسائل علم زیج و تقویم است ...و خلاصه علم بودن آن درست نیست . رجوع به کشف الظنون و تعدیل شمس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اخراج کردن
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تعدیل اول . [ ت َ ل ِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن را اختلاف اول هم نامند چه نخستین تفاوتی است که یافت شود و آن تعدیل مفرد نیز خ...
تعدیل دوم . [ ت َ ل ِ دُوْ وُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تعدیل اول شود.
تعدیل سوم . [ ت َ ل ِ س ِوْ وُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تعدیل اول شود.
تعدیل شمس . [ ت َ ل ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرونی نویسد: آفتاب که بر اوج باشد یا بر حضیض ، آن دو خط که سوی او بیرون آید از مرکز عال...
تعدیل طول . [ ت َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصطلاح نجومی . رجوع به التفهیم بیرونی چ جلال همایی ص 125 شود.
تعدیل کردن . [ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برابر کردن و از روی عدالت چیزی را تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). || در فارسی امروزین کاستن از شدت و ...
جرح و تعدیل . [ ج َ ح ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) علم ... علمی است که از جرح و تعدیل راویان با الفاظ مخصوصی و از مراتب آن الفاظ در آن ب...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.