تل
نویسه گردانی:
TL
تل . [ ت َ ] (اِخ ) تال . رجوع به تال شود.
واژه های همانند
۹۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تل . ("ت " با آوای زیر )، (مازنی )، تلخ ." تل قهوه" - قهوه تلخ، " تل زهر " - زهر تلخ .
تل تل . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
ده تل . [ دِه ْ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار. واقع در 49هزارگزی شمال خاور بستک . سکنه ٔ آن 557 تن . آب آن از ...
چاه تل . [ ت َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است از قرای تنگستان از بلوکات فارس ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 132).
تل پی تل مربوط به دوره عیلامیان است و در ۹ کیلومتری جنوب بوشهر بنام سبزآباد واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۲۷۷۲ بهعنوان یکی ...
تل قاتل . [ ت ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیره راه بخش برازجان است که در شهرستان بوشهر واقع است و 473 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
تعمیرگاه تلفن همراه در شهرری
تل کر. [ ت َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میرزاوند است که در بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغراف...
تل گر. [ ت ُ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان همایجان است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 262 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
فیل تل . [ ت َل ل / ت َ ] (اِ مرکب ) توده ٔ چیزی که به قد و قامت فیل باشد. توده ٔ عظیم . (فرهنگ فارسی معین ) (از غیاث ) (آنندراج ).