تله
نویسه گردانی:
TLH
تله . [ ت ُل ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) مسافتی مانند میدانی . در بعضی از لهجه های ایران مسافتی قلیل . در اصفهان و اطراف آن و در لهجه ٔ بختیاری یک تله راه ؛ یک میدان . یک فرسنگ سبک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
طلح . [ طَ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است . اعشی گوید : کم رأینا من اناس هلکواو رأینا المرء عَمْراً بطلح . (معجم البلدان ).و گویند «ذوطلح » نام ...
طلح الغباری . [ طَ حُل ْ ؟ ](اِخ ) موضعی است مر بنی سِنْبِس را. (منتهی الارب ).