اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تموج

نویسه گردانی: TMWJ
تموج . [ ت َ م َوْ وُ ] (ع مص ) شدید شدن موج و کوهه برآوردن آب دریا. (از اقرب الموارد). موج زدن آب . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || (اِ)، موج موج زدگی و تلاطم و ترنند. (ناظم الاطباء) : کنیزک خواست که آتش فتنه را بالا دهد و سیلاب آفت را در تموج آرد. (سندبادنامه ص 77).
چو قرص چشمه ٔ خورشید بامداد پگاه
که در تموج او منتظم شود پروین .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خروش حالتها ، تلاطم تاثیر عطرها ، به عرصه حضور رساندن اندیشه به عینیت . به هرچه توجه کنید با آن یکی می شوید . یعنی با هرچه همنوا می شوید به همان می پی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.