تناوب کردن
نویسه گردانی:
TNAWB KRDN
تناوب کردن . [ ت َ وُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بنوبت آمدن . بنوبت روی آوردن : و از آن وقت باز دواعی ادبار تجاوب نمود و قوافل حرمان خذلان تناوب کرد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به تناوب شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.