تنضیب
نویسه گردانی:
TNḌYB
تنضیب . [ ت َ ] (ع مص ) فروشدن آب به زمین . || کم شیر گردیدن ناقه و دیر دوشیده شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
تنزیب . [ ت َ ] (اِ) جامه ٔ کوچکی باشد که در زیر قبا پوشند و ترکان ارخالق گویند. (برهان ). ارخالق و جامه ای که در زیر قبا پوشند و بافته ٔ پنبه ...
تنزیب. (تَ) (اِ.) 1 - پارچه نخی نازک و سفید که از آن پیراهن دوزند. 2 - پارچة سفید نخی و نازک که روی زخم می گذارند. فرهنگ فارسی معین.