توت
نویسه گردانی:
TWT
توت . (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر است که در بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع است و 231 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
درخت توت . [ دِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد، واقعدر 6هزارگزی شمال خاوری صالح آباد. آب آن از قنات و راه...
توت شامی . (اِخ ) دهی از بخش گوران شهرستان اسلام آباد غرب است که 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
توت پزان . [ پ َ ] (اِ مرکب ) زمان رسیدن توت . گرمی که در هوا پیدا آید پختن و رسانیدن توت را. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
هر میوه شبیه به توت نظیر تمشک،زرشک،شاه توت و امثال آن
توتسان
معادل واژه انگلیسی Berry
توتفرنگی (با نامهای: چیلک یا چیالک جنگلی، چَلَم و شالکَه) گیاهی نهاندانه از تیرهٔ گل سرخ است. رشد این گیاه در آب و هوای معتدل گرم و در بستر غنی از ...
قنات توت .[ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قهستان بخش مرکزی شهرستان سیرجان ، واقع در 34هزارگزی خاور سعیدآباد، سرراه مالرو اسدآباد به سعادت ...
توت وحشی . [ ت ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ثمر علیق است و به شیرازی توت سه گل نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (از الفاظ الادویه ) (ازاختیارا...
توت فرنگی . [ ف َ رَ ] (اِ مرکب ) ۞ چیالک . (فرهنگ فارسی معین ). توت سه گل ... به ترکی چیالک گویند کهج نامند. (ناظم الاطباء: توت سه گل ). گ...
توت سه گل . [ تو ت ِ س ِ گ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نباتی است خاردار، در برگ و گل شبیه به گل سرخ و ثمر آن در طعم و شکل مانند توت سیاه ...
توت الثعلب . [ تُث ْ ث َل َ ] (ع اِ مرکب ) سندیوطس . (ترجمه ٔ ضریر انطاکی ).