توث
نویسه گردانی:
TWṮ
توث . (ع اِ) تود.لغتی است در تا. (منتهی الارب ). مأخوذ از توت فارسی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). میوه ایست شیرین و درخت توت . (آنندراج ). توت . تود. فرصاد. معرب توت است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به المعرب جوالیقی ص 90 شود. || بثره به شکل توت در رحم و در نره . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توثه شود.
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
لوسیوس کی یه توس . [ ی ِ ] (اِخ ) ۞ نام یکی از سرداران تراژان امپراطور روم . (ایران باستان ج 3 ص 2485).