تهیه
نویسه گردانی:
THYH
تهیه . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ] (اِمص ) تهیئة. آماده کردن . ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). آمادگی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تدارک و بسیج و آمادگی و ترتیب و آنچه برای پیشرفت کار و انجام آن آماده و حاضر کنند. (ناظم الاطباء). ساز. آمادگی . ساختگی . ج ، تهیات . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ساختن . (تاج المصادر بیهقی ). بساختن . (زوزنی ). تدارک دیدن و حاضر نمودن . (قاموس کتاب مقدس ).
- روز تهیه ؛ لفظی است که از برای روز ششم هفته استعمال شده آن را روز تهیه گفتند چون که در آن روز خوراک و مایحتاج روز سبت را آماده می کردند... . (قاموس کتاب مقدس ).
- کلاس تهیه ؛ معمولاً به کلاسی اطلاق می شود که در دبستان به مدت یکسال یا کمتر شاگردان خردسال را در آنجا برای تحصیل ابتدائی آماده کنند و همین وضع در بعضی از دانشکده ها هم وجود داشت که جوانان را برای تحصیل در دانشکده ای به مدت یکسال در کلاس تهیه (پره پاراتوار) مهیای تحصیل در دانشگاه می کردند. و اکنون هر دو متروک مانده است .
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تحیة. [ ت َ حی ی َ ] (اِخ ) راسبیة. محدثه است . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ترکی ).
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) قبیله ای است . (منتهی الارب ). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 298 و ج 6 ص 8 و 66 و 69 شود.
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی زهیر الهندی . رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 288 و الاصابه ج 3 ص 8، 297 شود.
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) دختر عبدشمس بن سعد از طائفه ٔ تمیم عدنانیه یا جاهلیه است از ابناء عدنانیه که به «بنوطهیة» معروفند و نسبت به ...
طحیة. [ طَ ی َ ] (ع اِ) طحیة من السحاب ؛ ابر پاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
هزاران درود و ثنا بر او باد