اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طهیة

نویسه گردانی: ṬHY
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) ابن ابی زهیر الهندی . رجوع به عقدالفرید ج 1 ص 288 و الاصابه ج 3 ص 8، 297 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) قبیله ای است . (منتهی الارب ). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 298 و ج 6 ص 8 و 66 و 69 شود.
طهیة. [ طُ هََ ی ْ ی َ ] (اِخ ) دختر عبدشمس بن سعد از طائفه ٔ تمیم عدنانیه یا جاهلیه است از ابناء عدنانیه که به «بنوطهیة» معروفند و نسبت به ...
طحیة. [ طَ ی َ ] (ع اِ) طحیة من السحاب ؛ ابر پاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
تهیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ، اِمص ) نظم و ترتیب و آمادگی و تدارک . ج ، تهیات . (ناظم الاطباء). نیکو ساختن . آماده کردن . (از یادداشت بخط مرحوم ده...
تهیه . [ ت َ هی ی َ / ی ِ ] (اِمص ) تهیئة. آماده کردن . ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). آمادگی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تدارک و بسیج و آ...
تحیة. [ ت َ حی ی َ ] (ع مص ) سلام کردن بر کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سلام فرستادن بر کسی . (من...
تحیة. [ ت َ حی ی َ ] (اِخ ) بنت سلیمان . محدثه است . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ترکی ).
تحیة. [ ت َ حی ی َ ] (اِخ ) راسبیة. محدثه است . (منتهی الارب ) (قاموس الاعلام ترکی ).
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: سَمْس (سنسکریت: سَمسکارَ) اَبگار، پَساچ (پهلوی) یوچان (سنسکریت: یوجَنَ) سَمبار (سنسکریت: سَمْبهارَ) پَرَهی ...
تحیه . [ ت َ حی ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) تحیت . تحیة. سلام و تعظیم و تواضع. (ناظم الاطباء) : محمد ابن اسماعیل کاهلی چو همنامان به تحمید ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.