اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تیرپرتاب

نویسه گردانی: TYRPRTAB
تیرپرتاب . [ پ َ ] (اِ مرکب ) فاصله ای که تیرانداز بطور متوسط تواند تیر اندازد. تیررس . مسافت پرتاب شدن تیری .مسافتی که یک تیر پیماید، چون بیفکنند :
دگر گنج پردرّ خوشاب بود
که بالاش یک تیرپرتاب بود
که خضرا نهادند نامش روان
همان تازیان نامور بخردان .

فردوسی .


به یک تیرپرتاب بر، خوان نهاد
برو بره و مرغ بریان نهاد.

فردوسی .


فلک با رتبتش یک تیرپرتاب
زمین با همتش یک میل وار است .

مسعودسعد.


اگر عطسه زدی یک تیرپرتاب آواز صدای آن برسیدی . (تاریخ طبرستان ). و خندقی ژرف گرداگرد شهر بزدند عمق سی و سه ارش یاارش مساحان و عرض یک تیرپرتاب . (تاریخ طبرستان ). و در میان این باغ دریاهکی کده از هر جانب تیرپرتاب . (تاریخ طبرستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تیر پرتاب . [ رِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تیر پرتابی . نوعی از تیر که بسیار دور می رود اما بر نشانه نمی رسد. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) ۞...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.