گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ثابور نویسه گردانی: ṮABWR ثابور. (اِخ ) (طور... جبل ...) ۞ نام کوه کوچکی بشام (فلسطین شمالی ) بالای ساحل راست اردن آنجا که آن نهر از دریاچه ٔ طبریه خارج میشود. ارتفاع آن از سطح دریا 561گز است . و رجوع به تابور در قاموس کتاب مقدس شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی طور ثابور طور ثابور. (اِخ ) رجوع به ثابور شود. سابور سابور. (اِخ ) معرب شاپور (شاه پوهر) است . رجوع به شاپور شود. جوالیقی در المعرب آرد: سابور فارسی است ودر زبان عرب از قدیم آمده است . عدی ّ ... سابور سابور. (اِخ ) شهری است از در بلاد فارس در نزدیکی کازرون . (سمعانی ). در اقلیم سوم واقع، و طول آن 78 و ربع درجه ، و عرض آن 31 درجه است و تا... سابور سابور. (اِخ ) موضعی است در بحرین و بسال 12 هَ . ق . در روزگار خلافت ابوبکر بدست علأبن حضر می گشوده شد. بلاذری فتح سابور را در عهد خلافت عم... سابور سابور. (اِخ ) (خندق ...)این خندق به امر شاپور دوم (310 - 379 م .) که اعراب وی را ذوالاکتاف لقب داده اند حفر شده بود. در زمان فتوحات اولیه ٔ... سابور سابور. (اِخ ) ابن اردشیر. دومین پادشاه ساسانی (241 - 271 م .) است . رجوع به سابور الجنود و شاپور اول و ساسانیان شود. سابور سابور. (اِخ ) ابن اشک یا ابن اشکان یا ابن اشغان یا ابن افقور بروایت مورخان اسلامی ، دومین پادشاه سلسله ٔ اشکانی بوده است . رجوع به ایرا... سابور سابور. (اِخ ) ابن بابک برادر بزرگ اردشیر بابکان است که در سالهای 211 و212 م . در پارس امارت داشت . رجوع به ساسانیان شود. سابور سابور. (اِخ ) ابن بهرام (شاهپور پسر وهرام ) در زمان قباد اول (487 -498 م .) سپاهبد سواد بین النهرین بوده است . (نهایه ص 226 بنقل کریستنسن چ 2... سابور سابور. (اِخ ) ابن سابور. دوازدهمین پادشاه سلسله ٔ ساسانی است که از 382 تا 388 م . سلطنت میکرد. رجوع به شاپور سوم و ساسانیان شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود