سابور
نویسه گردانی:
SABWR
سابور. (اِخ ) معرب شاپور (شاه پوهر) است . رجوع به شاپور شود. جوالیقی در المعرب آرد: سابور فارسی است ودر زبان عرب از قدیم آمده است . عدی ّ بن زید گوید:
این کسری کسری الملوک ابوسا
این ام این قبله سابور.
و در فارسی شاه پور است و باین صورت اعشی در سخن خود آرد:
اقام به شاهبور الجنو-
-د حولین یضرب فیه القدم .
رجوع به المعرب جوالیقی ص 20 و 56 و 133و 194 و 282 شود. || مزید مؤخر امکنه : ازار ساپور. بُت سابور. برج سابور. (عسکر مکرم در خوزستان ). بزرج سابور. (بزرگ شاپور). جندی ساپور. خسرو ساپور. (شهرانبار در جانب چپ فرات ). فیسابور. نیسابور. رجوع به هر یک از این کلمات شود.
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۴ ثانیه
سابور. (اِخ ) شهری است از در بلاد فارس در نزدیکی کازرون . (سمعانی ). در اقلیم سوم واقع، و طول آن 78 و ربع درجه ، و عرض آن 31 درجه است و تا...
سابور. (اِخ ) موضعی است در بحرین و بسال 12 هَ . ق . در روزگار خلافت ابوبکر بدست علأبن حضر می گشوده شد. بلاذری فتح سابور را در عهد خلافت عم...
سابور. (اِخ ) (خندق ...)این خندق به امر شاپور دوم (310 - 379 م .) که اعراب وی را ذوالاکتاف لقب داده اند حفر شده بود. در زمان فتوحات اولیه ٔ...
سابور. (اِخ ) ابن اردشیر. دومین پادشاه ساسانی (241 - 271 م .) است . رجوع به سابور الجنود و شاپور اول و ساسانیان شود.
سابور. (اِخ ) ابن اشک یا ابن اشکان یا ابن اشغان یا ابن افقور بروایت مورخان اسلامی ، دومین پادشاه سلسله ٔ اشکانی بوده است . رجوع به ایرا...
سابور. (اِخ ) ابن بابک برادر بزرگ اردشیر بابکان است که در سالهای 211 و212 م . در پارس امارت داشت . رجوع به ساسانیان شود.
سابور. (اِخ ) ابن بهرام (شاهپور پسر وهرام ) در زمان قباد اول (487 -498 م .) سپاهبد سواد بین النهرین بوده است . (نهایه ص 226 بنقل کریستنسن چ 2...
سابور. (اِخ ) ابن سابور. دوازدهمین پادشاه سلسله ٔ ساسانی است که از 382 تا 388 م . سلطنت میکرد. رجوع به شاپور سوم و ساسانیان شود.
سابور. (اِخ ) ابن سهل . از پزشکان معروف عیسوی کیش ایران است که در قرن سوم هجری میزیست . پدرش سهل کوسج نیز طبیب بود و بعلت اینکه از مرد...
سابور. (اِخ ) ابن هرمزبن نرسی (شاپور دوم ) دهمین پادشاه سلسله ٔ ساسانی است که از سال 310 تا 379 سلطنت میکرد.میان ایرانیان ملقب به شاپور ...