ثاقب
نویسه گردانی:
ṮAQB
ثاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) (شیخ مصطفی ) از مشایخ طریقه ٔ مولویه و یکی از شعراست . او در کوتاهیه میزیست و اصل وی از ازمیر است و از برآوردگان مصطفی پاشا کوپریلی زاده است سپس به أدرنه شد و به طریقه ٔ مولویه درآمد و بعد از آن به قونیه رفت و پس از دیری خدمت پیر بمشیخت خانقاه کوتاهیه منتصب گشت و در 1148 هَ . ق . وفات کرد. او را دیوانی مرتب است و نیز سفینه ای دارد در مناقب عرفای مولویة. (قاموس الاعلام ).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
ساقب . [ ق ِ ] (ع ص ) نزدیک و دور، از اضداد است . (منتهی الارب )(شرح قاموس ). القریب و البعید، ضد. (قطر المحیط).
صاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) کوهی است . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
ثاغب . [ غ ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثغب . نیزه زننده . || ذبح کننده .
ساغب . [ غ ِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ) (آنندراج ). || گرسنه با تعب و مشقت . (منتهی الارب ).