ثعل
نویسه گردانی:
ṮʽL
ثعل . [ ث ُ ع َ ](اِخ ) موضعی است به نجد. ابن درید گوید به این معنی با ضم ثاء و عین است اما با سکون عین آبی است از بنی قواله نزدیک سجابه ٔ نجد در دیار کلاب . و گویند وادیی است نزدیک مکه در دیار بنی سلیم . (مراصد الاطلاع ).
واژه های همانند
۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کلان سال گردیدن . [ ک َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) پیر و سالخورده گردیدن .تعوید. اقلحمام . کهامة. عساء. عسی . (منتهی الارب ).