اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ثعلبة

نویسه گردانی: ṮʽLB
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن الفرات بن عبدالرحمن بن قیس . جد او درک صحبت پیغمبر کرده است . وی از یعقوب بن عبیدة و محمدبن کعب القرطی روایت دارد و زیدبن الحباب از او روایت کند و ابو حاتم گوید او را نشناسم ، و ابو زرعه با اینکه او را مدنی داند نیز گوید او را نشناسم . رجوع به لسان المیزان چ حیدرآباد ج 2 ص 82 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سلام . صحابی و برادر عبداﷲ ابن سلام است . ابو عمر آرد که طبری بروایت مقطوع ، از ابن جریح آورده است که ای...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سوید انصاری . برادر اویس بن سوید انصاری صحابی است و ابن فتحون ثعلبه را نیز در شمار صحابه آورده است . رجوع ...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن سهیل . گویند که ثعلبة نام ابوامامه حارثی صحابی است و بقولی مشهورتر نام ابوامامه ایاس بن ثعلبه است نه ثع...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن صعیر یا ابن ابی صعیر. او و پسر او عبداﷲبن ثعلبة صحابی باشند و از ثعلبة بعض احادیث مروی است .
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن صُعیرالمازنی . از شعراء متقدم عرب است ۞ .
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عامر. پیشوای ثعالبة، یکی از پانزده ٔ فرقه ٔ خوارج . (بیان الادیان ).
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عباد. محدث است .
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن . صحابی انصاری است . وی ملازمت خدمت رسول می کرد و وقتی او را رسول صلوات اﷲ علیه به خانه ٔ یکی ...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عبیدبن عدی . صحابی است . ذهبی در تجرید آرد، که ابن الجوزی در تلقیح ، ذکر او آورده است . عسقلانی گوید: ترسم ...
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عُکابة. نام قبیله ای از عرب است . (امتاع الاسماع ج 1 ص 30).
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۷ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.