ثلب . [ ث ِ ] (ع اِ) ابن البیطار از قول ابن الوحشیة گوید: ثلب نام عربی نباتی است خودرو در کنار جویبارها و اطراف آبها و آن برگهای طویل شبیه ببرگهای آزاد درخت دارد به ارتفاع دو قامت و چوبش شبیه لحبة التیس و گرم و خشک است برگ خشک شده و مسحوق وی را چون در موی ریزند مانع ریختن آن شودو آنرا قوت بخشد...
۞ . || (ص ، اِ) مرد پیر و شتر پیر که باردار نگرداند. (یعنی آبستن نکند). || شتر پیر دندان و موی دم ریخته . || گرگ کهن سال . ج ، اثلاب و ثِلَبَة. || رَجَل ُ ثِلب ؛ مرد عیب ناک .