سلب آسایش. (اسم مصدری) گرفتن آسایش، ایجاد مزاحمت نمودن.
توضیح:در اینجا «سلب» به معانی زیر است (بنقل از
لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «
سلب»):
"|| غارت و تاراج و یغما. (ناظم الاطباء)."
"|| هرچیز که از دشمن بگیرند مانند اسلحه و لباس و ذخیره و آذوقه. (ناظم الاطباء)."
در
فرهنگ فارسی معین، «سلب» از جمله چنین تعریف می شود:
۱ - (مصدر) کندن، جدا کردن. ۲ - ربودن. ۳ - (صفت) ربوده شده. ۴ - کنده شده. ۵ - به قهر گرفته شده.
امثال:"از آنجایی که ممکن است همسایه ها سال ها در یک محل زندگی کنند، لذا ارتباط و برخورد میان آنان در ایجاد آرامش و بالعکس در سلب آسایش آنان نقش مهمی دارد." (منبع:
همشهری آنلاین)
"عبور و مرور در این خیابان ها به حدی است که دیگر حتی جای پارک برای اهالی منطقه در خیابان وجود نداشته و شلوغی بیش از حد، آسایش را از ساکنان این منطقه سلب کرده است، به طوری که اهالی خیابان های اطراف کلافه شده اند." (منبع:
پایگاه اجتماعی، فرهنگی و هنری قلمدونی)