ثنگ
نویسه گردانی:
ṮNG
ثنگ . [ ث َ ] (اِخ ) بمعنی ارتنگ است که نام کتاب صنایع و بدایع مانی نقاش باشد و ثنگ در اصل بمعنی نقش و نگار است . (برهان قاطع). رجوع به ارتنگ شود.
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
غال سنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) حجر غاغاطیس . رجوع به غاغاطیس شود.
فرخه سنگ . [ ف َ خ َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری چگینه بالا. ناحیه ای ...
قلوه سنگ . [ ق ُل ْ وَ / وِ س َ ] (اِ مرکب ) سنگهای صافی نه بزرگ و نه خرد، کمابیش چون گرده ٔ گوسفندی . (یادداشت مؤلف ). سنگ های یک مهره بز...
کاسه سنگ . [ س َ / س ِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند نه هزارگزی جنوب باختری بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 40 ت...
گران سنگ . [ گ ِ س َ ] (ص مرکب ) وزین . سنگین . ثقیل : چو آن چامه بشنید بهرام گوربخورد آن گران سنگ جام بلور. فردوسی .ای هوا یافته از طبع لط...
قلاب سنگ . [ ق ُل ْ لا س َ ] (اِ مرکب ) سنگ قلاب . قلماسنگ . فلاخن ، و آن ریسمانی است که در دو سر آن حلقه باشد و میان آن را پهن بافند، یا یک...
گرده سنگ . [ گ ِدَ / دِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیگله ٔ بخش هوراند شهرستان اهر، واقع در 23500گزی جنوب هوراند و 3هزارگزی راه شوسه ٔ اهر به ...
مرده سنگ . [ م ُدَ / دِ س َ ] (اِ مرکب ) مردارسنگ . مردارسنج . مرداسنج . مرداسنگ . رجوع به مرداسنگ و دزی ج 2 ص 580 شود.
هره سنگ . [ هََ رَ س َ ] (اِخ ) هرسنگ که دهی بوده است در مازندران . رجوع به هرسنگ شود.
مهره سنگ . [ م ُرَ / رِ س َ ] (اِ مرکب ) نوعی از عقیق سیاه و سپید که مخصوصاً در عربستان یافت می گردد. (ناظم الاطباء).