ثنگ
نویسه گردانی:
ṮNG
ثنگ . [ ث َ ] (اِخ ) بمعنی ارتنگ است که نام کتاب صنایع و بدایع مانی نقاش باشد و ثنگ در اصل بمعنی نقش و نگار است . (برهان قاطع). رجوع به ارتنگ شود.
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۷ ثانیه
خره ٔ سنگ . [ خ َ رَ / رِ ی ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگهایی که بردیف پهلوی هم چیده باشند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 37).
ذغال سنگ . [ ذُ ل ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذغال معدنی ۞ . حجر موسی . حجاره ٔ قبر موسی . احجارالسود. (الجماهر بیرونی ). و آن چوبهای متحجر...
باریک سنگ . [ س َ ] (ص مرکب ) سبک وزن .
پاشنه سنگ . [ ن َ / ن ِ س َ ] (اِ مرکب ) سنگ سیاه متخلخل ، ستردن و پاک کردن پای را از شوخ . سنگ پای خار. (منتهی الارب ). سنگ پا. نشفه . سنگ ...
پلمه سنگ . [ پ َ م َ س َ ] (اِ) ۞ حجر متورق . سنگی که ورقه ورقه جدا شود. (از لغات فرهنگستان ).
سنگ انداز. [ س َ اَ ] (نف مرکب ) برق انداز و کلوخ انداز و آن جشن و سیرکشتی باشد که در آخر ماه شعبان کنند و آنرا سنگ اندازان هم میگویند. (برها...
سنگ اسدی . [ س َ گ ِ اَ ] (اِ مرکب ) به هندی توتیای قلم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
سنگ باران . [ س َ ] (اِ مرکب ) سنگسار. (آنندراج ) : سنگ باران عنا بارد بر فرق کسی که دل و نیت او قصد عنای تو کند. منوچهری .برخلاف عادت اصحاب ...
زغال سنگ . [ زُ س َ ](اِ مرکب ) ۞ زغالی که نتیجه ٔ تفحیم انساج و اعضای گیاهان بسیار قدیم در قشر طبقات زمین است . این زغال چون تحت فشار...
سنگ آزمون . [ س َ ] (ص مرکب ) همان سنگ آزما است : بدان آهن که او سنگ آزمون کردتواند بیستون را بیستون کرد. نظامی .رجوع به سنگ آزما شود.