ثنگ
نویسه گردانی:
ṮNG
ثنگ . [ ث َ ] (اِخ ) بمعنی ارتنگ است که نام کتاب صنایع و بدایع مانی نقاش باشد و ثنگ در اصل بمعنی نقش و نگار است . (برهان قاطع). رجوع به ارتنگ شود.
واژه های همانند
۳۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
داشگه سنگ . [ گ َ / گ ِ س َ ] (اِخ ) نام دهی واقع در 48هزارگزی شمال غربی مراغه و بدانجا مرمرهای بسیار مشهور و رنگارنگ یافت شود. (جغرافیای س...
سنگ صابونی، سنگی دگرگونی شده است که عمدتاً از تالک به همراه مقادیر مختلفی از کلریت، میکاها، آمفیبول ها ، کربنات ها و دیگر کانی ها تشکیل شده است. به ای...
سنگ بر سنگ . [ س َب َ س َ ] (اِخ ) گریوه ای است محاذی تومان پیشکین تا کنار آب ارس از ولایت موغان . (از نزهة القلوب ص 90).
نتیجه ٔ سنگ . [ ن َ ج َ / ج ِ ی ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آتش . || آهن و مس و طلا و نقره و لعل و یاقوت و مطلق معدنیات را نیز...
سنگ پرستوک . [ س َ گ ِ پ َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالخطاطیف . گویند بچه اول او را چون بگیرند و شکم چاک کنند دو پاره ٔسنگ برآید، یکی ...
سنگ جهودان . [ س َ گ ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالیهود و حجرالزیتون هم میگویند چه شباهتی بزیتون دارد. گویند: مانند مرجان از دریا میرو...
سنگ چاقماق . [ س َ گ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم فارسی و ترکی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سنگ چخماق و چقماق شود.
سنگ حاجیان . [ س َ گ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جمره . رجوع به سنگ و جمره شود.
بر سنگ زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر سر سنگ زدن . کنایه از ظاهر کردن و گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
سنگ استنجا.[ س َ گ ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نبلة. (یادداشت مؤلف ). کلوخی که با آن ازاله ٔ مانده ٔ نجاست بردبر کنند بجای آب و باید...