ثوور
نویسه گردانی:
ṮWWR
ثوور. [ ث ُ ] (ع مص ) ثَور. رجوع به ثَور شود. (معنی مصدری ).
واژه های همانند
۹۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
صور. (اِخ ) نام پادشاه کشمیر که بهمن دختر او را به زنی گرفت . (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 53).
صور. [ ص َوْ وَ ] (اِخ ) یاقوت نویسد: موضعی است و گمان دارم از اعمال مدینه است . (معجم البلدان ).
صور. [ ص ُوْ وَ ] (اِخ ) دهی است بر شاطی خابور بین آن وفُدَین حدود چهار فرسنگ است و خوارج را در آن واقعه ای است . (معجم البلدان ).
سور. سرخ است. نخل سرخ را نیز گویند. ایرانیان باستان عراق امروزی را سورستان می گفتند.
نام دهکده ای تاریخی در شهرستان بناب که در فهرست ملی ثبت گردیده و دارای راه خاکی با دهکده باستانی کندوان می باشد.
(sever) پافشارنده، اصرار کننده، مصر.
سور. (سُ وَ). (ع اِ) دیوار قلعه. (برهان). باره ٔ شهر. (منتهی الارب). مربض .(نصاب الصبیان). دیوار حصار. (دهار). بارو، ج ، اسوار. اسیران. (مهذب الاسماء)...
سور (به ضم سین و فتح واو) در لغت به معنای دیوار گرداگرد شهر [۱] و حصار است، و در اصطلاح منطق، اداتی است که به وسیله آن کمیت افراد موضوع بیان میشود. ق...
سور (به انگلیسی: quantifier) در منطق، عملگر ی است که تعیین می کند «چند مورد» در دامنه سخن یک فرمول باز را برآورده میسازد. برای مثال سور عمومی ∀ {\di...
سور در اوستایی سوئیریه suirya و به معنی ناهار است. ***فانکو آدینات 09163657861