جانبین
نویسه گردانی:
JANBYN
جانبین . [ ن ِ ب َ ] (ع اِ) طرفین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تثنیه ٔ جانب در حالت نصبی و جری . دو طرف . دو جانب : بخفض جناح ذلت پیش آیی و به استمالت خاطر و استقالت از فساد ذات البینی که در جانبین حاصل است مشغول شوی . (مرزبان نامه ). اسباب قرابت میان جانبین مؤکد است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 403). از جانبین در آن محاربت جد بلیغ نمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 18). خلقی بسیار از جانبین بفنا رسیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 416). در باب موافقت جانبین سعی بلیغ نموده . (حبیب السیر ج 3 ص 179). رجوع به جانب شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ذات جانبین . [ ت ُ ن ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به کلمه ٔ اربعا در همین لغت نامه شود.
جان بین . [ جام ْ ] (نف مرکب ) آنکه جان را بیند. مجازاً واقعبین ، حقیقت بین : دیدن روی ترا دیده ٔ جان بین بایدوین کجا مرتبه ٔ چشم جهان بین م...