گفتگو درباره واژه گزارش تخلف جان بین نویسه گردانی: JAN BYN جان بین . [ جام ْ ] (نف مرکب ) آنکه جان را بیند. مجازاً واقعبین ، حقیقت بین : دیدن روی ترا دیده ٔ جان بین بایدوین کجا مرتبه ٔ چشم جهان بین من است .حافظ. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی جانبین جانبین . [ ن ِ ب َ ] (ع اِ) طرفین . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تثنیه ٔ جانب در حالت نصبی و جری . دو طرف . دو جانب : بخفض جناح ذلت پیش آیی و... ذات جانبین ذات جانبین . [ ت ُ ن ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به کلمه ٔ اربعا در همین لغت نامه شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود